توانایی حل مشكلات و اتخاذ تصمیمات
مقتضی در مواجهه با بحرانهای مالی، پیشبینی وضعیت بازارهای کسبوکار،
همچنین آگاهی از جریان تولید، وضعیت مالی، میزان سرمایهگذاری، انتخاب
منابع انسانی شایسته و متناسب با اولویتهای شركت، مدیریت اطلاعات، تحقیق و
بررسی درباره نحوه تولید و ارتقای سطح كیفی آنها جزو مسئولیتهای مدیر
محسوب میشود.
محدوده مدیریت در كسبوكار
كنترل بخش تولید، زمان
توزیع محصولات، بازاریابی و تبلیغات از جمله مسئولیتهایی است كه مدیر در
برنامه روزانهاش بازبینی میكند. همچنین تحقیق و بررسی درباره بازارهای
داخلی و خارجی و تعیین قیمت برای مقابله با رقیبان جزو برنامهریزیهای
مدیران است. در واقع مدیریت تبلیغات و ایجاد رابطهای دوطرفه با مشتریان و
مخاطبان به اعتمادسازی و جلب رضایت آنان وابسته است.
بررسی و افزایش
تولید محصولات برای توزیع در بازارهای بینالمللی و ارزیابی كیفیت آنها
برای رقابت در بازارهای داخلی و بینالمللی نیز به عهده مدیر است.
در
واقع مدیریت هنر نظارت و رهبری یك تیم منسجم است كه همه اعضا برای
دستیابی به هدفی مشخص و از پیش تعیینشده با یكدیگر همكاری میكنند.
نتیجه این تلاش محصولی است كه با مدیریت بخش بازرگانی و تبلیغات؛ با توزیع
مناسب و شناخت راهبردهای رقیبان؛ به بهترین شكل تولید میشود.
مدیریت اطلاعات
مدیریت
اخبار، آگاهی از آخرین اطلاعات عرضه و تقاضا در بازارهای بینالمللی و
پیشبینی نوسانهای تجاری بخشی دیگر از فعالیتهای مدیران است كه به طور
روزمره اجرا میشود. بررسی نقاط ضعف و قدرت در تولید و توزیع محصولات،
همچنین اجرای استراتژیهای طراحی شده در مواقع بحرانی، میتواند مسیر تجارت
را همواره پویا و رقابتــی نگه دارد.
اجرای طرح
مدیریت با
آغاز و اجراییكردن طرح تجاری شكل میگیرد. باید ابتدا ببینید كه چه
منابعـــی را دراختیار دارید. اهداف و برنامههایتان را در دورههای كوتاه
و بلندمدت به پیش ببرید. طرح تجاری را بازبینی كنید. از تجربههای افراد
كارشناس و متبحر استفاده كنید و در نهایت موانع و مشكلات را منطقی و با
برنامه پشت سر بگذارید.
پس از اینكه از صحت طرح كسبوكار مطمئن
شدید باید در گام بعدی آن را سازماندهی كنید. سازماندهی به معنای تنظیم و
پیگیری امور مختلف در جهت رسیدن به هدف اصلی و پیش بردن طرح تجاری است. این
بخش از آماده كردن شرایط لازم برای اجراییكردن فاز اول و برنامه كوتاه
مــدت آغاز میشود. آموزش كارمندان، تخصیص منابع و بودجه لازم از
اولویتهای این قسمت هستند.
در واقع برنامهریزی، سازماندهی، هدایت،
نظارت و در نهایت خلاقیت از جمله مراحلی هستند كه مدیر باید در اجرای
طرحهای خود به آنها توجه كند و مرحله به مرحله به هدف اصلی و ثبات مالی
دست یابد.
ساختار سازمانی
ساختار سازمانی بر اساس طرح كسبوكار
اجرایی میشود. در واقع نخستین اركان تشكیل دهنده برای تحقق اهداف سازمانی
در همین مرحله طراحی، برنامهریزی، اجرا و كنترل میشوند. طرح پرسشهای زیر
بخشی از ویژگیهای این مرحله را نشان میدهد:
• برای هر یک از مراحل اجرای طرح تجاری چه زمانی را درنظر گرفتهاید و برای هر بخش از چه متخصصینی استفاده خواهید كرد؟
• واحدهای مختلف طرح را تشریح كنیـــد؟ هر یک از این واحدها چه وظایفی دارند؟
• ساختار حقوقی ثبت شده شرکـــت (مسئولیت محدود، یا سهامی خاص) چیست؟
• سهام دارن شرکت چه اشخاص حقیقی یا حقوقیای هستند و سهم هر یک چقدر است؟
• اعضای اصلی تیم مدیریت و هیئت مدیــره چه کسانی هستند؟
• اعضا دارای چه تخصصها و ویژگیهایی هستند وچــــگونه موفقیــــت شــرکت را افزایش میدهند؟
• مشاوران تخصصی اصلی که به همکاری با شرکت میپردازند چه کسانی هستند و چه تخصصی دارند؟
• برای هر یک از واحـــدها به چه افــــــرادی با چه تخصصهایی و به چه تعداد نیاز دارید؟
• پیشبینی نیروی انسانی شرکت در سه سال آینده چقدر است؟
• میزان وابستگی به نیروی انسانی متخصص و کمیاب چقدر است؟
• شرکت تا چه حد میتواند این نیروهـــــــا را تأمین کند و چگونه این کار را انجام میدهد؟
•
سیاست سازمان در زمینه پرداخت دستمزد کارکنان چیست؟ چه نوع پاداشهای
مادی (مشارکت در سود، دریافت سهام) و غیرمادی (مسافـــرت، دورههـای
آمــوزشــــی، ورزش) در نظــر گرفته شده است؟
كنترل طرح
نظارت و
كنترل مرحله به مرحله زمان اجرای هر یك از بخشهای طرح و اصلاح
الگوهــــــا از جمله وظایف مدیر در این قسمت محسوب میشود. باید مطمئن
شوید كه همه مراحل طبق اصول و چارچوبهای پیش بینی شده به پیــش رود.
همانند رهبر یك اركست كه تیم را از مرحله انتخاب، دادن اطلاعات، تمرین،
بازخوانی و اجرای عمومی هدایت و كنترل میكند، شما نیز در جایگاه مدیری
مدبر، باید همواره در كنار تیم تجاری خودتان باشید. نقاط ضعف و قدرت اعضا
را بشناسید در برخی مواقع اجرا را متوقف كنید و به اصلاح بپردازید و در
نهایت در مسیر موفقیت گام بردارید .
اجرای طرح شایسته سالاری و تفویض اختیارات به كارمندان
در سازمانهای متمركز، مدیران ارشد و آنــــــان كه در رأس سازمان هستند
حق تصمیمگیری دارند. در سازمانهای غیرمتمركز همین تصمیمات در سطوح
پایینتر گرفته میشود. مسئله فقدان تمركز به صورت یكی از معماهای لاینحل
درآمده، زیرا در سازمانهــایی كه دیوانسالاری، به صورت صددرصد رعـــایت
میشود همه تصمیمات به وسیلــه مدیریت عالی سازمــــــان اتخاذ خواهد شد.
ولی با بزرگترشدن سازمان و بالارفتن تعـــداد كاركنان، واحدها و دوایر،
نمیتوان همه تصمیمات را به مقام عالی سازمان ارجاع كرد یا اینكه میزان بار
تصمیمگیری به حــــدی میرسد كه یك مقام ارشد نمیتواند آن را تحمل كند.
بنابراین نتیجه تحقیقاتی كه روی سازمانهای بزرگ انجـــام شــــده است نشان
میدهد كه پدیـده عدم تمركز در آنها بیشتر رعایت میشود.
هرچه مدیران به زیردستان اعتماد بیشتری داشته باشند
و
آنان را افـــــرادی شایسته بدانند تفویض اختیارات نیز بیشتر خواهد شد.
اگـر در سیستـــــم بازخورد مناسبی برای ارزیابی نتایج تصمیمات وجـود داشته
باشد، عدم تمركز نیز بیشتر میشود. به بیان دیگر هرچه تصمیمات اتخاذ شده
به وسیله یك واحد، بر عملیات واحدهای دیگر تاثیرگذارتر باشد، میزان مشاركت
سایر واحدها درتصمیمگیری بیشتر میشود و زمینه را برای عدم تمركز سازمانی
فراهم میآورد.
طرح ایجاد انگیزه و افزایش روابط با كارمندان
یكی از روشهای افزایش بهرهوری و ارتقای كیفی محصولات، ایجاد انگیزه و تشـــویق است.
به
كارمندانی كه وظایفشان را به خوبی انجام میدهند، تسهیلات خاصی ارائه
دهید. شخصــــیت و مهارت هر یك از كارمندان را ارزیـابی كنید و با تفویض
اختیارات آنان را در اجرای مسئولیتهای بزرگ بیازمایید.
هر ماه براساس
معیارهای خودتان و نحوه اجرای امور توسط كارمندانتان، براساس تواناییهای
آنان فردی را انتخاب كنید و در میان سایر اعضا تشویقش كنید.
این كار
نهتنها روحیه و اعتمـــاد به نفس كارمــندان را افزایش میدهد، بلكه با
ایجاد فضایی رقابتی و سالم بستر مناسبی برای پیشرفت و ارتقای آنان فراهم
میآورد.
كلام آخر
مدیریت تلفیق هنر و دانش است. در واقع
بهکارگیری استعدادها و تواناییهای كارمندان در جایگاه مناسب عنوان میشود
كه تنها توسط ارزیابیهای مدیر اجرایی خواهد شد. دانش ارزشیابی كارمندان و
استفاده از طرحهای برنامهریزی شده میتواند منجر به دستیابی اهداف
شود.
مدیریت و ایجاد رابطهای منظم و پایدار میان تولید محصولات، اعضا
و ارتباطات خارج از سازمان به هیچ وجه كار آسانی نیست. هنر مدیریت تا حدود
زیادی به دانش و مهارت؛ و در گام بعدی به اصول روانشناختی و تجربه نیاز
دارد. پیش زمینه مدیریت، فعالیت حرفهای در دوران كارمندی است.
به یاد
داشته باشید، هیچ كارمندی پس از گذراندن دورههای آزمون و خطا و كسب
تجربــه به جایگاه مدیریت ارتقا نمییابد و هیچ تجربهای پس از تمرین و
تكرار حاصل نمیشود.