642 - * سن شروع بلوغ و عوامل مؤثر بر آن در بانوان *

سن شروع بلوغ و عوامل مؤثر بر آن در بانوان

 

 


سن شروع بلوغ تحت عوامل متعددی متغیر بوده و بطور طبیعی در محدوده سنی 8 تا 16 سالگی رخ می­دهد ولی بطور کلی سن متوسط آن در دختران 9 تا 10 سالگی است. به عبارت دیگر حدود 75% دختران سالم در سنین 9 تا 10 سالگی شروع به بالغ شدن می­کنند و 20% سایر دختران (سالم) نیز در بین 11 تا 16 سالگی ( و درصد کمی نیز در بین 8 تا 9 سالگی) بالغ می­شوند.

چه عواملی در سن شروع بلوغ دخالت دارند؟

مهمترین عامل تعیین­کننده سن شروع بلوغ ارث (ژنتیک) است. در خانواده­ای که اعضاء درجه اول و دوم آن ( نظیر مادر, خواهر, خاله) در سنین 11 تا 13 سالگی شروع به بالغ شدن کرده­اند به احتمال قوی دختر خانواده نیز در همان سنین بالغ خواهد شد.

الف) عوامل که به طور طبیعی باعث شروع بلوغ در سنین پائین­تر می­شوند(غیر مرضی)

جنس: به طور کلی دختران حدود 2 سال زودتر از پسران بالغ می­شوند.

نژاد: معمولا دختران سیاه­پوست یکسال زودتر ازدختران سفیدپوست هم­سن و سال خود بالغ می­شوند.

چاقی متوسط: افرادی که وزن بدنشان 20 تا 30% بیشتر از وزن ایده­آل و مطلوب است کمی زودتر بالغ می­شوند( چاقی شدید و لاغری اثر معکوسی دارند).

محل زندگی: افرادی که در حوالی استوا( مناطق معتدل) , ارتفاعات پائین ( همسطح دریا) و مناطق شهری زندگی می­کنند, در مقایسه با کسانیکه در ارتفاعات, نواحی سرد و یا روستایی زندگی می­کنند, زودتر بالغ می­شوند.

سایر علل: نور, وضعيت بينايي ، وضعيت تغذیه, وضعيت بهداشت, ارتباط ­های اجتماعی آزاد و زیاد, روابط خانوادگی تنگاتنگ ( خانواده­های پرجمعیت يا زندگی در خانه­های کوچک) و مسائل فرهنگی خاص مي تواند در سن بلوغ تاثير بگذارد .

ب) عواملی که به طور غیرطبیعی باعث به تأخیر افتادن بلوغ می­شوند:

فعالیت بدنی شدید: اصولا هرنوع فشارهای فیزیکی ( و روحی ­روانی) شدید و طولانی­مدت از جمله تمرینات بدنی در حد ورزشکاران حرفه­ای باعث به تعویق افتادن بلوغ می­شوند.

چاقی و یا لاغری مفرط: افرادیکه بیش از 30% اضافه وزن دارند و نیز کسانیکه دچار لاغری شدید هستند, دیرتر بالغ می­شوند.

سایر علل: تغذیه و بهداشت نامناسب, زندگی در نواحی خارج شهری , ارتفاعات و مناطق سردسیر باعث به تاخیر افتادن بلوغ می­شوند.

علائم, نشانه­ها و تغییرات فیزیکی دوران بلوغ

تغییرات و نشانه­های بلوغ به سه دسته فیزیکی (یا جسمانی), روحی ­روانی و شناختی (ادراکی) تقسیم می­شوند که هرسه تقریبا به طور هماهنگ و به موازات یکدیگر پیشرفت کرده و متکامل می­شوند.

تغییرات جسمانی بلوغ در دختران شامل:

(1) رشد سریع جسمانی

(2) بروز صفات و خصوصیات جنسی ثانویه (زنانه)

(3) قاعدگی و پریود است.

صفات و خصوصیات جنسی ثانویه ( بلوغ جنسی)

منظور از صفات جنسی ثانویه مجموع تغییرات و خصوصیات ظاهری و درونی وابسته به جنس بوده و در زنان شامل:

(1) رشد پستان­ها

(2) ظاهر شدن موهای شرمگاهی و زیربغل

(3) بروز قاعدگی

(4) سایر تغییرات

رشد و تکامل موهای شرمگاهی و زیر بغل

دومین تغییر در دوران بلوغ ظاهر شدن موهای شرمگاهی و زیربغل است. رشد موهای شرمگاهی معمولا زودتر و در 5/10 سالگی شروع می­شود و 1 تا 2 سال بعد موهای زیر بغل نیز شروع به رشد می­کنند و در حدود 14 سالگی به شکل بالغین درمی­آیند.

بروز قاعدگی

به خونریزی منظم و ماهانه زنانه قاعدگی یا پریود و به اولین قاعدگی در اصطلاح پزشکی منارک گفته می­شود.

سایر تغییرات جسمانی دوران بلوغ

الف) تغییر شکل لگن

تا زمان بلوغ تفاوتی میان لگن دختران و پسران وجود ندارد اما با شروع بلوغ تحت تاثیر تغییرات هورمونی , لگن دخترها بزرگتر و پهن­تر می­شود و در پایان بلوغ شکل زنانه به خود می­گیرد.

آیا فعالیت ورزشی و تمرینات بدنی تاثیری در شکل لگن دارد؟

بله. فعالیت و حرکات ورزشی صحیح و بطور منظم ( خصوصا در دوران نوجوانی) تا حدودی در شکل نهایی لگن نقش دارد.

ب) جوش

اکثر نوجوانان هر از گاهی در صورت ( و گاهی تنه) دچار جوش می­شوند که علت اصلی آن تغییرات هورمونی و روحی روانی در دوران بلوغ است و تا اواخر بلوغ ( و گاهی حتی بعد از آن) باقی می­ماند. در برخی از دخترخانم­ها جوش­ها فقط در حوالی قاعدگی رخ می­دهد و یا اینکه شدت جوش­هایشان بیشتر می­شود و پس از قاعدگی کم و یا بطور کامل فروکش می­کند. بهترین روش برای جلوگیری از بروز جوش , تمیز نگه داشتن پوست, داشتن خواب خوب, کاهش استرس­ها و تعدیل رژیم غذایی است.

ج) بوی دهان و بدن

با شروع بلوغ چربی پوست افزایش یافته غدد عرق کامل و فعال­تر شده و ترکیبات ترشحات آنها نیز کمی تغییر می­کند. مجموع این تغییرات همراه با ترشحات تناسلی باعث لیجاد بوی خاص بدن و یا دهان در نوجوان می­شود که در بعضی افراد ممکن است آزاردهنده و بد باشد. با رعایت بهداشت فردی, فعالیت بدنی مناسب و اصلاح رژیم غذایی تا حدود زیادی می­توان این مشکل را حل نمود.

د) ترشحات زنانگی (تناسلی)

این ترشحات عمدتا بدلیل فعالیت طبیعی غدد جنسی بدن بوده و در حالت طبیعی آبکی شفاف یا کمی کدر ( مایل به سفید) بوده و دارای بوی خاصی است.

توجه: هرگاه نوجوان پریود نباشد ولی دارای ترشحات زرد یا سبز یا پنیری شکل و یا خون­آلود باشد بایستی به نزد پزشک متخصص زنان مراجعه نماید.

 
 
 منبع: کتاب بلوغ جسمی روحی روانی در دختران تالیف: گروه مؤلفین ناشر: انتشارات نوردانش


منتشر شده در مجله اینترنتی جادوی کلمات


www.jadoykalamat.fay.ir

633- * شیوه های تغییر نظر همسر  *

شیوه های تغییر نظر همسر 

کسی که همواره دوست دارد نظر همسرش را مطابق میل خود تغییر دهد، خودخواه و بیمار است. اما برای هر فردی گاهی دلایلی وجود دارد که تغییر نظر همسر مهم می شود. در این صورت آگاه بودن به شیوه های صحیح تغییر نظر بهترین راه پرهیز از جدل و اتلاف انرژی است.

مقاومت یک فرد در برابر عوامل تغییر دهنده ی رای و نظر، به چیزهای مختلفی مثل شخصیت، اهمیت موضوع، و میزان نفوذ معنوی فرد تغییر دهنده دارد.
وقتی می توانیم روی عقیده دیگران تاثیر بگذاریم که مورد قبولشان باشیم. محبوب بودن با مقبول بودن فرق دارد. البته محبوبیت هم می تواند موجب تغییر رفتار کسی شود اما موجب تغییر عقیده نمی شود مگر اینکه از طریق محبوبیت، زمینه لازم برای تغییر را ایجاد کنیم سپس با استفاده از کاراکترهای تاثیرگذار نظر او را تغییر دهیم.
هر چه تاثیر پذیری فرد از دیگران بیشتر باشد، تغییر نظر آسان تر و هر چه میل به استبداد و خودرایی در کسی بیشتر باشد تغییر نظر سخت تر خواهد بود. اما همان افراد مستبد و خودرای هم در مقابل بعضی افراد خاص یا به عبارتی در برابر نوعی خاص از اندیشه ها انعطاف پذیری بیشتری دارند. بنابراین اگر می خواهید عقیده و نظر کسی را تغییر دهید باید مورد قبول و تایید او باشید.
وقتی زیاد اشتباه کنیم، وقتی با اشتباهات مکرر، زیاد مورد انتقاد واقع شویم، وقتی جدی نباشیم و به ظاهر رفتارمان اهمیت ندهیم، وقتی دیگران را دست کم بگیریم و از توضیح دادن دلیلمان اعراض کنیم، وقتی آداب معاشرت را رعایت نکنیم تا حدی که بی اهمیت شویم و وقتی به هر دلیلی از چشم بیفتیم، قدرت تاثیر گذاری و تغییر نظر همسرمان را از دست خواهیم داد.
تغییر دادن نظر دیگران با صحبت های منطقی اگر چه بهترین راه تغییر است روی همه و در هر زمانی جواب نمی دهد چرا که همه افراد لزوما منطقی نیستند. ضمن آنکه افراد منطقی هم گاهی برای تغییر یک عقیده غلط و روی آوردن به رای درست، احتیاج به مقدمه و زمان کافی دارند.

تغییر عقیده های سخت از طریق همراهی


یکی از بهترین راه های تغییر نظر سخت دیگران از بعد روان شناسی، همراهی اولیه در اعتقاد است. نخست باید مدتی با فرد هم عقیده باشید تا به وی ثابت شود که شما هم به خوب و بد آن عقیده ایمان دارید و در خصوص آن مساله به درک درست و همه جانبه ای رسیده اید. اگر از آغاز کار مخالفت کنید، طرف مقابل همواره گمان می کند که شما هیچ وقت به درک درستی از چرایی رفتارهای او نرسیده اید. او همواره شما را در اشتباه فرض خواهد کرد. در این صورت تغییر عقیده وی دشوار خواهد شد.
اگر مدتی اظهار هم عقیدگی کنید و با وی همراهی کنید، سپس با دلایلی به تدریج تغییر عقیده دهید، می توانید مانند یک دوست بر وی تاثیر دلخواهتان را بگذارید. از همین رو تاثیرگذاری معتادی که مواد را ترک کرده است، بر دیگر معتادان، بسیار بیشتر از تاثیرگذاری حرف های منطقی مشاور در ترک اعتیاد است.
در داستان حضرت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن آمده است که آن حضرت در برخورد با خورشیدپرستان نخست با آنها همراهی کرد و خورشید را پروردگار فرض کرد، سپس با غروب خورشید از این اعتقاد انتقاد کرد و با ذکر دلایل خود تغییر عقیده داد.

برنامه ریزی برای تغییر عقیده

گاهی برای تغییر دادن نظری که در مدت طولانی ایجاد شده و جزو اعتقاد فرد شده است، به برنامه ریزی و طی نمودن مسیر هدفمندی دارید. برای نمونه، اگر می خواهید یک مرد سنتی با اعتقادات مردسالارانه را به کیفیت و امتیازات تفاهم در زندگی زناشویی جلب کنید، باید حوصله داشته باشید و در طول زمان با نشان دادن الگوهای موفق از زندگی های مطلوب و برجسته کردن مسائل زندگی های نامطلوب روی نظر او تاثیر بگذارید. در ضمن، باید توجه داشته باشید که او نسبت به مردانگی و ظهور صفات مردانه در رفتار بسیار اهمیت می دهد، به همین سبب الگوهایی را که معرفی می کنید، از مردهایی با شخصیت قوی باشد که رفتار منطقی و خوبی در خانواده دارند.

مقاومت روانی

گاهی نظر کسی را می خواهیم عوض کنیم که نه استبداد دارد و نه روی عقایدش محکم است، اما نسبت به ما حرف شنوی ندارد. یعنی اگرچه شخصیت انعطاف پذیری دارد و به راحتی می توان بر او تاثیر گذاشت، اما نسبت به همسر و یا والدین خود نوعی مقاومت روانی پیدا کرده است. در این صورت باید شرایط تغییر نظر او را در همان زمینه ای که تایید می کند، ایجاد کنیم. برای نمونه، یک فرد ولخرج و ظاهربین در مقابل همسرش چنانچه او را به اصطلاح بی کلاس بداند، مقاومت روانی پیدا خواهد کرد. در این صورت، برای خرید مبلمان خانه شاید از نظر همسایه تاثیر پذیرد، اما از نظر همسرش در انتخاب مبلمان استفاده نکند. بنابراین، در چنین شرایطی فعلا برای آن که او را متقاعد کنیم طبق سلیقه ما مبلمان خانه را انتخاب کند، باید راهی پیدا کنیم تا مبلمان را از سوی کسانی که مقبول او هستند، تبلیغ کنیم. البته این راهی برای تاثیرگذاری فوری و رسیدن موقت به نتیجه است؛ زیرا ایجاد چنین شرایطی بین همسران ناگوار و نگران کننده است و باید شرایط با ریشه یابی مساله تغییر کند.

نکته: منظور از عقیده و اعتقاد در این مقاله اعتقاد دینی نیست، بلکه اعتقاد و رای و مربوط به مسائل مختلف زندگی است و بیشتر به روابط همسران پرداخته شده است.


باز انتشار : مجله اینترنتی جادوی کلمات


http://jadoykalamat.fay.ir


منبع:تبیان

589 - * مطلبی که باید تموم متاهلین حتما بخوانند ... *

متاهلین حتما باید بخوانید ....


وقتي آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده مي‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، بايد چيزي را به تو بگويم. او نشست و به آرامي مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتي توي چشمانش را خوب مي‌ديدم.

يکدفعه نفهميدم چطور دهانم را باز کردم. اما بايد به او مي‌گفتم که در ذهنم چه مي‌گذرد. من طلاق مي‌خواستم. به آرامي موضوع را مطرح کردم. به نظر نمي‌رسيد که از حرفهايم ناراحت شده باشد، فقط به نرمي پرسيد، چرا؟

از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. اين باعث شد عصباني شود. ظرف غذايش را به کناري پرت کرد و سرم داد کشيد، تو مرد نيستي! آن شب، ديگر اصلاً با هم حرف نزديم. او گريه مي‌کرد. مي‌دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگي‌اش آمده است. اما واقعاً نمي‌توانستم جواب قانع‌کننده‌اي به او بدهم. من ديگر دوستش نداشتم، فقط دلم برايش مي‌سوخت.

با يک احساس گناه و عذاب وجدان عميق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قيد شده بود مي‌تواند خانه، ماشين، و 30% از سهم کارخانه‌ام را بردارد. نگاهي به برگه‌ها انداخت و آن را ريز ريز پاره کرد. زني که 10 سال زندگيش را با من گذرانده بود برايم به غريبه‌اي تبديل شده بود. از اينکه وقت و انرژيش را براي من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمي‌توانستم به آن زندگي برگردم چون عاشق يک نفر ديگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوي من گريه سر داد و اين دقيقاً همان چيزي بود که انتظار داشتم ببينم. براي من گريه او نوعي رهايي بود. فکر طلاق که هفته‌ها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکم‌تر و واضح‌تر شده بود.

روز بعد خيلي دير به خانه برگشتم و ديدم که پشت ميز نشسته و چيزي مي‌نويسد. شام نخورده بودم اما مستقيم رفتم بخوابم و خيلي زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن يک روز لذت بخش با معشوقه جديدم خسته بودم. وقتي بيدار شدم، هنوز پشت ميز مشغول نوشتن بود. توجهي نکردم و دوباره به خواب رفتم.
صبح روز بعد او شرايط طلاق خود را نوشته بود: هيچ چيزي از من نمي‌خواست و فقط يک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن يک ماه هر دوي ما تلاش کنيم يک زندگي نرمال داشته باشيم. دلايل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمي‌خواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.

براي من قابل قبول بود. اما يک چيز ديگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زماني که او را در روز عروسي وارد اتاقمان کردم به ياد آورم. از من خواسته بود که در آن يک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودي ببرم. فکر مي‌کردم که ديوانه شده است. اما براي اينکه روزهاي آخر با هم بودنمان قابل‌تحمل‌تر باشد، درخواست عجيبش را قبول کردم.

درمورد شرايط طلاق همسرم با معشوقه‌ام حرف زدم. بلند بلند خنديد و گفت که خيلي عجيب است. و بعد با خنده و استهزا گفت که هر حقه‌اي هم که سوار کند بايد بالاخره اين طلاق را بپذيرد.

از زمانيکه طلاق را به طور علني عنوان کرده بودم من و همسرم هيچ تماس جسمي با هم نداشتيم. وقتي روز اول او را بغل کردم تا از اتاق بيرون بياورم هر دوي ما احساس خامي و تازه‌کاري داشتيم. پسرم به پشتم زد و گفت اوه بابا رو ببين مامان رو بغل کرده. اول او را از اتاق به نشيمن آورده و بعد از آنجا به سمت در ورودي بردم. حدود 10 متر او را در آغوشم داشتم. کمي ناراحت بودم. او را بيرون در خانه گذاشتم و او رفت که منتظر اتوبوس شود که به سر کار برود. من هم به تنهايي سوار ماشين شده و به سمت شرکت حرکت کردم.

در روز دوم هر دوي ما برخورد راحت‌تري داشتيم. به سينه من تکيه داد. مي‌توانستم بوي عطري که به پيراهنش زده بود را حس کنم. فهميدم که خيلي وقت است خوب به همسرم نگاه نکرده‌ام. فهميدم که ديگر مثل قبل جوان نيست. چروک‌هاي ريزي روي صورتش افتاده بود و موهايش کمي سفيد شده بود. يک دقيقه با خودم فکر کردم که من براي اين زن چه کار کرده‌ام.

در روز چهارم وقتي او را بغل کرده و بلند کردم، احساس کردم حس صميميت بينمان برگشته است. اين آن زني بود که 10 سال زندگي خود را صرف من کرده بود. در روز پنجم و ششم فهميدم که حس صميميت بينمان در حال رشد است. چيزي از اين موضوع به معشوقه‌ام نگفتم. هر چه روزها جلوتر مي‌رفتند، بغل کردن او برايم راحت‌تر مي‌شد. اين تمرين روزانه قوي‌ترم کرده بود!

يک روز داشت انتخاب مي‌کرد چه لباسي تن کند. چند پيراهن را امتحان کرد اما لباس مناسبي پيدا نکرد. آه کشيد و گفت که همه لباس‌هايم گشاد شده‌اند. يکدفعه فهميدم که چقدر لاغر شده است، به همين خاطر بود که مي‌توانستم اينقدر راحت‌تر بلندش کنم.

يکدفعه ضربه به من وارد شد. بخاطر همه اين درد و غصه‌هاست که اينطور شده است. ناخودآگاه به سمتش رفته و سرش را لمس کردم.

همان لحظه پسرم وارد اتاق شد و گفت که بابا وقتش است که مامان را بغل کني و بيرون بياوري. براي او ديدن اينکه پدرش مادرش را بغل کرده و بيرون ببرد بخش مهمي از زندگيش شده بود. همسرم به پسرمان اشاره کرد که نزديکتر شود و او را محکم در آغوش گرفت. صورتم را برگرداندم تا نگاه نکنم چون مي‌ترسيدم در اين لحظه آخر نظرم را تغيير دهم. بعد او را در آغوش گرفته و بلند کردم و از اتاق خواب بيرون آورده و به سمت در بردم. دستانش را خيلي طبيعي و نرم دور گردنم انداخته بود. من هم او را محکم در آغوش داشتم. درست مثل روز عروسيمان.

اما وزن سبک‌تر او باعث ناراحتيم شد. در روز آخر، وقتي او را در آغوشم گرفتم به سختي مي‌توانستم يک قدم بردارم. پسرم به مدرسه رفته بود. محکم بغلش کردن و گفتم، واقعاً نفهميده بودم که زندگيمان صميميت کم دارد. سريع سوار ماشين شدم و به سمت شرکت حرکت کردم. وقتي رسيدم حتي در ماشين را هم قفل نکردم. مي‌ترسيدم هر تاخيري نظرم را تغيير دهد. از پله‌ها بالا رفتم. معشوقه‌ام که منشي‌ام هم بود در را به رويم باز کرد و به او گفتم که متاسفم، ديگر نمي‌خواهم طلاق بگيرم.

او نگاهي به من انداخت، تعجب کرده بود، دستش را روي پيشاني‌ام گذاشت و گفت تب داري؟ دستش را از روي صورتم کشيدم. گفتم متاسفم. من نمي‌خواهم طلاق بگيرم. زندگي زناشويي من احتمالاً به اين دليل خسته‌کننده شده بود که من و زنم به جزئيات زندگيمان توجهي نداشتيم نه به اين دليل که من ديگر دوستش نداشتم. حالا مي‌فهمم ديگر بايد تا وقتي مرگ ما را از هم جدا کند هر روي او را در آغوش گرفته و از اتاق خوابمان بيرون بياورم. معشوقه‌ام احساس مي‌کرد که تازه از خواب بيدار شده است. يک سيلي محکم به گوشم زد و بعد در را کوبيد و زير گريه زد. از پله‌ها پايين رفتم و سوار ماشين شدم. سر راه جلوي يک مغازه گل‌فروشي ايستادم و يک سبد گل براي همسرم سفارش دادم. فروشنده پرسيد که دوست دارم روي کارت چه بنويسم. لبخند زدم و نوشتم، تا وقتي مرگ ما را از هم جدا کند هر روز صبح بغلت مي‌کنم و از اتاق بيروم مي‌آورمت.

شب که به خانه رسيدم، با گلها دست‌هايم و لبخندي روي لبهايم پله‌ها را تند تند بالا رفتم و وقتي به خانه رسيدم ديدم همسرم روي تخت افتاده و مرده است! او ماه‌ها بود که با سرطان مي‌جنگيد و من اينقدر مشغول معشوقه‌ام بودم که اين را نفهميده بودم. او مي‌دانست که خيلي زود خواهد مرد و مي‌خواست من را از واکنش‌هاي منفي پسرمان بخاطر طلاق حفظ کند. حالا حداقل در نظر پسرمان من شوهري مهربان بودم.

جزئيات ريز زندگي مهمترين چيزها در روابط ما هستند. خانه، ماشين، دارايي‌ها و سرمايه مهم نيست. اينها فقط محيطي براي خوشبختي فراهم مي‌آورد اما خودشان خوشبختي نمي‌آورند.

سعي کنيد دوست همسرتان باشيد و هر کاري از دستتان برمي‌آيد براي تقويت صميميت بين خود انجام دهيد.

منبع : مردمان


بازنشر :مجله اینترنتی جادوی کلمات


www.jadoykalamat.fay.ir

489 - * مهمترین موانع آرامش همسران *

دوستان قدرتمندم سلام


از همسران جوان دعوت می کنم که با ما همراه باشند


قبلاً مطالبی را در زمینه زناشویی در مجله منتشر کرده بودم


از امروز چند روز مطالبی را در زمینه های زناشویی تقدیم تان می کنم


اولین مطلب امروز







مدیر مجله اینترنتی جادوی کلمات


ادامه نوشته

452 - * حرف هایی که نباید به نامزدتان بزنید؟! *

حرف هایی که نباید به نامزدتان بزنید


namzadi


از منظر آقایان خواندن آنچه در ذهن خانم ها می گذرد کار بسیار دشواری و پیش بینی آنچه خانم ها از ‌

آنها توقع دارند هم سخت تر از آن است.



ادامه مطلب جادوی کلمات  را انتخاب کنید


427 - * انتظارات زنان از مردان ایده آل *

دوستان عزیزم سلام

 

یلداتون مبارک

 

انتظارات زنان از مردان ایده آل 

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

مدیریت مجله جادوی کلمات

ادامه نوشته

409 - * نکاتی برای صمیمیت در زندگی *

۴۰۹ مین شماره مجله جادوی کلمات منتشر شد

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

نکاتی برای صمیمیت در زندگی

 

 

رموزی که باید تمام زن و شوهرها در زندگی زناشویی آن را بدانند.

 

بفرمائیــد 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

مدیریت مجله روانشناسی جادوی کلمات

ادامه نوشته